جابر بن حیان که بود و چه کرد؟

کیمیا گر و یا شیمیدان مسلمان

جابر بن حیان که بود و چه کرد؟

ابوموسی جابر بن حیان، (متولد حدود ۷۲۱، طوس، ایران – درگذشت حدود ۸۱۵، الکوفه، عراق)، کیمیاگر مسلمان، معروف به پدر شیمی عربی می باشد. او یک تجزیه و تحلیل «کمی» از مواد را نظام‌مند کرد و الهام‌بخش بسیاری از افراد نیز بود. برای مطالعه کامل مقاله با مجله علمی آندرومدامگ همراه باشید.

شخصیت تاریخی

طبق سنت جابر یک کیمیاگر و احتمالاً داروساز یا پزشک بود که بیشتر در قرن هشتم می زیست. برخی منابع مدعی اند که وی شاگرد امام ششم شیعیان جعفر بن محمد بوده است. همانطور که پل کراوس مورخ در دهه 1940 نشان داد، با این حال، تقریباً 3000 اثر منسوب به این جابر احتمالاً توسط یک مرد نوشته نشده باشد – آنها دارای اختلاف بسیار زیادی، هم در سبک و هم در محتوا هستند. بعلاوه، مجموعه جابریان نشانه های متعددی را نشان می دهد که آن را به جنبش اسماعیلیان در زمان فاطمی مرتبط می کند. بیشتر آثار منسوب به جابر احتمالاً در قرن 9 و 10 نوشته شده است.

مکتب جابیریان

شاید اصیل ترین جنبه پیکره جابیری نوعی حساب شناسی (عدد شناسی) باشد که از آن به عنوان «روش ترازوی» (میزان) یاد می شود. در اصل، این شامل تعیین مقدار «چهار طبیعت» (گرم، سرد، تر و خشک) در یک ماده با استفاده از نام آن بود. به هر حرف از الفبای عربی یک مقدار عددی داده می شد و بسته به ترتیب حروف، آنها را برای “طبیعت”های مختلف به کار می بردند. متون جابیری همچنین استدلال می کنند که همه چیز حاوی یک واقعیت «پنهان» (باطین) و همچنین «ظاهر» است که به روش توصیف شده به آن رسیده است. تصور می شد که طبیعت های پنهان در تناسب 1:3:5:8 قرار می گیرند که همیشه به 17 یا مضربی از 17 جمع می شود.

علیرغم جنبه‌های خیالی‌تر روش جابیری تعادل، پیکره منسوب به جابر دارای ارزش زیادی در قلمرو فناوری شیمیایی است. پیکره جابیریان بردار مهمی برای تئوری طولانی مدت بود که فلزات شناخته شده از گوگرد و جیوه تشکیل شده اند، و شواهد متالورژیکی برای حمایت از این ادعا ارائه می دهد. این کارها توضیحات مفصلی را برای آلیاژسازی، خالص‌سازی و آزمایش فلزات ارائه می‌دهند، که در آن‌ها از تقطیر کسری به‌منظور جداسازی «طبیعت‌های» مختلف استفاده قابل توجهی می‌شود. شیمی  سال آمونیاک (کلرید آمونیوم) تمرکز خاصی را برای نوشته های جابیری تشکیل می دهد. این ماده در درجه اول به دلیل توانایی آن در ترکیب با اکثر فلزات شناخته شده در قرون وسطی مورد توجه بود و فلزات را در درجات مختلف قابل حل و فرار می کرد. از آنجایی که نوسانات به عنوان نشانه‌ای از ماهیت پنوماتیک  تلقی می‌شد، کیمیاگران جابیری سال آمونیاک را به‌عنوان کلید خاصی از هنر می‌دانستند.

گبر لاتین

تنها بخش کوچکی از آثار جابیریان به غرب قرون وسطی راه یافتند. هفتاد کتاب جابر توسط جرارد کرمونا در قرن دوازدهم به لاتین به عنوان Liber de Septuaginta ترجمه شد. نسخه‌ای چند بخشی از این اثر را خط‌نگار کاذب لاتینی می‌شناخت که خود را گبر (برگرفته از عربی جابر) می‌نامید و Summa perfectionis magisterii (مجموع کمال یا جادوی کامل)، احتمالاً معروف‌ترین کتاب کیمیاگری میانه را نوشت. سنین این مجموع که احتمالاً در اواخر قرن سیزدهم توسط یک راهب فرانسیسکن معروف به پل تارانتو نوشته شده است، هیچ اثری از روش حسابی جابر در مورد تعادل ندارد. Summa گاهی با چهار اثر دیگر نیز همراه می شود که به Geber نسبت داده می شود: De investige perfectionis، De invente veritas، De fornacibus construendis، و Testamentum. علیرغم این انتساب، این آثار همه به طور قابل ملاحظه ای دیرتر از Summa هستند و نمی توانند نویسنده یکسانی داشته باشند. مانند مدل های عربی خود، نویسنده Summa از دو پیشرفت کلیدی در فن آوری قرون وسطی بی خبر بود – تقطیر الکل اتیلیک و ساخت اسیدهای معدنی، اگرچه اسیدهای معدنی در آثار بعدی منسوب به گبر ظاهر می شوند.

 

Summa حاوی اولین بیانیه واضح از نظریه “به تنهایی جیوه” است که بر اساس آن نقره زنده (جیوه) “ماده خالص” فلزات است و گوگرد در درجه اول یک مفسده است. گبر در تلاشی برای تقلید از عملیات خود طبیعت، به سایر کیمیاگران توصیه کرد که برای عوامل دگرگونی بر نقره زنده و ترکیبات آن تکیه کنند و از مواد آلی مانند خون، مو و تخم مرغ اجتناب کنند.

دومین نوآوری Summa در نظریه پیشگامانه آن در مورد سه دسته دارو نهفته است. بر اساس این نظریه، که چیزی مدیون نظرات مبهم موجود در کتاب Liber de Septuaginta جابیر است، عوامل دگرگون کننده به ترتیب سه برابر افزایش اثربخشی رخ می دهند. داروی درجه اول یا دوم منجر به تغییر سطحی و موقتی در فلزات پایه می شود، در حالی که داروی درجه سوم نقره یا طلای اصلی و دائمی تولید می کند. Summa توضیحی جسمی در مورد کمال متنوع داروها می دهد و استدلال می کند که کمال دارو با کاهش اندازه سلول هایی که از آنها ساخته شده است افزایش می یابد. این نظریه جسمی ماده توسط Geber برای توضیح مجموعه ای از فرآیندها، از جمله تصعید، تقطیر، کلسینه کردن، جامه سازی، سیمان سازی و تولید مواد معدنی در معادن استفاده می شود. نظریه جسمی گبر تأثیر زیادی در تاریخ علم داشت: این نظریه حتی در قرن هفدهم تأثیرگذار بود، زمانی که فلسفه جسمی پزشک آلمانی دانیل سنرت، دانشمند انگلیسی کنلم دیگبی، فیلسوف طبیعی بریتانیایی رابرت بویل و دیگران را مشروط کرد. .

 

یکی دیگر از جنبه‌های تأثیرگذار «جمع» در جذابیت صریح آن به تکنیک پنهان‌سازی ادبی است که در عربی «تبدیدالعلم» یا «پراکندگی دانش» نامیده می‌شود. این تکنیک که به طور گسترده در مجموعه جابیریان به کار می‌رود، به تمرین تقسیم یک گفتمان و جدا کردن بخش‌های مربوطه به‌گونه‌ای که نتوان آنها را به ترتیب خواند اشاره دارد. پراکندگی تکنیک دانش توسط نویسندگان مشهور جادویی و باطنی رنسانس، مانند هاینریش کورنلیوس آگریپا فون نتسهایم، نویسنده فلسفه معروف De occulta philosophia (حدود 1533) وام گرفته شد و همچنان در آثار گفتمانی بویل بازتاب یافت.

 

مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.